کرم شب تاب اکس ميترکونه تا صبح فلاش ميزنه!
مي دوني اگه توي يک جيبت 80هزار تومان و توي جيب ديگرت يه چک پول باشه چي مي شه؟
بابات داد مي زنه مي گه: پدرسوخته! چرا شلوار منو پوشيدي؟
آرزوي جوجه تيغي: بغلش کنن.
آرزوي پاندا: عکس رنگي بندازه
آرزوي گوسفند: رو صندلي جلو وانت بشينه
آرزوي خر: نمي گم داغ دلت تازه نشه!
اول به نام عشق. . . دوم به نام تو. . . سوم به ياد مرگ . . . بر لوح شيشه اي قلبت بنويس: يا تو و عشق، يا من و مرگ
زمان! به من آموخت که دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست
جاده ي خوشبختي در دست تعميره ! دور بزن برگرد اين اسمش تقديره
مي دوني بازي روزگار چيه؟؟ اين که تو چشم بذاري من قايم شم . بعد تو يکي ديگه رو پيدا کني
ميگن لبخند ربطي به مرگ نداره ولي تو بخند تا من برات بميرم
اي کاش آشنائيها نبود يا به دنبالش جدائي ها نبود يا مرا با او نمي کردي آشنا يا مرا از او نمي کردي جدا
ميدوني فرق لبخند تو با لبخند من چيه ؟ تو وقتي شادي ميخندي،من وقتي تو شادي ميخندم
بابام گفت : عشق کشکه ! منم جواب دادم : زندگي هم آشه ؛ بدون کشک بي مزه ميشه
آرزويم اين است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد......نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز........و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي........عاشق آنکه تو را مي خواهد.......و به لبخند تو از خويش رها مي گردد......... و ترا دوست بدارد به همان اندازه که دلت مي خواهد
تا حالا به رابطه ي دو تا چشم دقت کردي ؟؟ با هم باز ميشن - با هم بسته ميشن - با هم ميخندن - با هم گريه ميکنن - با هم ميچرخن . جالب اينجاس که هيچکدوم هم اون يکي رو نميبينه . دوستي يعني اين !!!! حالا دقت کردي اين دو تا چشم فقط زماني که يه دختر جلوشون ظاهر ميشه يکيشون بسته ميشه و اون يکي باز ميمونه (چشمک) . نتيجه گيري اخلاقي : دختر حتي بهترين و محکم ترين روابط دوستي رو هم به هم ميزنه
چهار چيز است که نميتوان آنها را بازگرداند... سنگ ... پس از رها کردن! حرف ... پس از گفتن! موقعيت... پس از پايان يافتن! و زمان ... پس از گذشتن!
خواستم عشق رو تو دستام بگيرم ، ولي جا نشد . پس گذاشتمش تو جيبم ، ولي جا نشد . در کيفمو باز کردم ، ولي جا نشد . تصميم گرفتم ببرمش توي اتاق ، ولي جا نشد . بنابراين يه خونه براش گرفتم ، ولي جا نشد . با خودم گفتم : يه باغ ! آره ! ولي جا نشد . پس گذاشتمش توي قلبم ، حالا ديگه جاش خوبه خوبه ... تازه مي فهمم اين که مي گن دل آدم مي تونه از دنيا هم بزرگتر باشه يعني چي .!؟!؟
بعضي عشق ها آتشين اما کم عمق و سطحي هستند گردبادي بر پاي مي کنند و زود هم سرد مي شوند اما بعضي عشق ها عميق است و ملايم چون يک نخ باريک شروع مي شود و در طول زمان استمرار مي يابد.
ثمره عمر آدمي يک نفس است و آن نفس از براي يک همنفس است گر نفسي با نفسي هم نفس است آن يک نفس از براي عمري بس است
شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي... سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد گفت طولي نکشد نيز تو خاموش شوي
سعي کن تنها باشي زيرا تنها بدنيا امدي و تنها از دنيا خواهي رفت.بگذار عظمت عشق را درک نکني.زيرا انقدر عظيم است که تورا نابود خواهد کرد
اگر روزي دشمن پيدا کردي، بدان در رسيدن به هدفت موفق بودي! اگر روزي تهديدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزي خيانت ديدي، بدان قيمتت بالاست! اگر روزي ترکت کردند، بدان با تو بودن لياقت مي خواهد
عشقي که تو را نثار ره کردم در سينه ي ديگري نخواهي يافت ... زان بوسه که بر لبانت افشاندم سوزنده تر آذري نخواهي يافت
هرگز هيچ حسرتي در دنيا اين چنين يک جا جمع نمي شود که در اين سه واژه کوتاه : او ـ دوستم ـ ندارد
هر کي با زمزمه عشـق دو سه روزي عـاشقـم شـد عشـق اون باعـث زجـر همـه دقايقـم شـد اون که عاشق بود و عمري از جدا شدن مي ترسيد همه هراس و ترسش به دروغش نمي ارزيد
عشق يعني شب نخفتن تا سحر عشق يعني سجده ها با چشم تر عشق يعني در جهان رسوا شدن عشق يعني سست و بي پروا شدن عشق يعني ديدن بر در دوختن عشق يعني در فراقش سوختن عشق يعني سوختن يا ساختن عشق يعني زندگي را باختن عشق يعني قطعه ي شعري نا تمام عشق يعني بهترين حسن ختام
دلم گرفته دلم گرفته به ايوان مي روم و انگشتانم را بر پوست کشيده شب مي کشم چراغهاي رابطه تاريکند کسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد کرد کسي مرا به ميهماني گنجشکها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردني است...
دلم براي کسي تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هديه مي دهد دلم براي کسي تنگ است که با زيبايي کلا مش مرا در عشقش غرق مي کند دلم براي کسي تنگ است که تنم اغوشش را مي طلبد دلم براي کسي تنگ است که قلب من براي داشتنش عمرها صبر مي کند دلم براي کسي تنگ است.
يک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد اين چند هزارمين شب بي خوابيست اي عشق فقط حساب دستت باشد
خدا به انسان 2 گوش و 2 چشم و 2 دست و 2 پا داد.اما ميدوني چرا 1 قلب داد؟ چون ميخواست تو دنبال دوميش باشي
گر با غم عشق سازگار ايد دل
بر مرکب و ارزو سوار ايد دل
ور دل نبود کجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد به چه کار ايد دل
چند تا دوسم داري ؟ هميشه وقتي يکي ازم مي پرسيد چند تا دوسم داري يه عدد بزرگ ميگفتم... ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري گفتم : يکي !!! ميدوني چرا ؟چون قوي ترين و بزرگترين عدديه که ميشناسم ... دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه ... زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه ... پدر يکيه ... تو هم يکي هستي ... وسعت عشق من به تو هم يکيه ... پس اينو بدون از الان و تا هميشه : يکي دوست دارم
به تو سپرده بودمش..... به هزار و يک اميد..... و امروز براي هزار و يکمين بار...... دلم را ميبرم ...... تا شکستگي اش را ....گچ بگيرند؟؟؟
هيچوقت از دوست داشتن انصراف نده..حتي اگه کسي بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت بده...عشق رو تجربه کن... حتي اگر توش شکست بخوري .......اينو بدون که اگه کسي وارد زندگيت شد و گذاشت رفت علاوه بر اينکه خاطره بجا ميزاره مي تونه يه تجربه هم بجا بزاره
اميد را هيچ وقت ازکسي نگيريد شايد اين تنهاچيزي است که او دارد
چارلي چاپلين: در دنيا جاي کافي براي همه هست پس بجاي اينکه جاي کسي را بگيري سعي کن جاي خودت را پيدا کني
دوست دارم تو سيب باشي و من چاقو پوستتو بکنم مي دوني چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سيب رو بکنه بايد همش دورش بگرده
مي دوني زيباترين خط منحني دنيا چيه ؟ لبخندي که بي اراده رو لبهاي يک عاشق نقش مي بنده تا در نهايت سکوت فرياد بزنه : دوستت دارم
زندگي به من آموخت که چگونه گريه کنم اما گريه به من نياموخت که چگونه زندگي کنم،تو نيز به من آموختي که چگونه دوستت بدارم اما به من نياموختي چگونه !؟
در عرض يک دقيقه مي شه يک نفر رو خرد کرد... در يک ساعت مي شه يک نفر رو دوست داشت و در يک روز فقط يک روز مي شه عاشق شد ولي يک عمر طول مي کشه تا کسي رو فراموش کرد
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم:
درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
اگر کسي مي گويد که براي تو مي ميرد دروغ ميگويد!!! حقيقت را کسي ميگويد که براي تو زندگي مي کند
رنگين کمان پاداش کسي است که تا آخرين قطره زير باران مي ماند
دو نفر که همديگر را خيلي دوست داشتند و يک لحظه نمي توانستند از هم جدا باشند، با خواندن يک جمله معـــروف از هــم جـــدا مي شــوند تا يکديگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار ديگــري همديگر را نمي بينند. چون هر دو به صورت اتفاقي و به جمله معروف ويليام شکسپير بر مي خورند: آ« عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده آ»
به دنيايي که نامردان عصا از کور مي دزدند ... من از خوش باوري آنجا محبت جستجو کردم ...
اگه يه روز شاد بودي آروم بخند تا غم بيدار نشه و اگه يه روز غمگين شدي آروم گريه کن تا شادي نا اميد نشه !
مي خواستم اسمتو روي سينه ام خال کوبي کنم! اما ترسيدم که صداي قلبم تورو اذيت کنه...
چشمهاي تو مثل درياست... اجازه ميدي جورابامو توش بشورم؟
عاشقت گشتم تو گفتي عاشقان ديوانه اند!
عاقبت عاشق شدي ديدي که خود ديوانه اي
چشماتو دايورت کردي رو قلبم خيالي نيست حداقل از رو ويبره درش بيار تا اينقدر دلمو نلرزونه
عشق مثل آب ميمونه.....
که ميتوني توي دستت قايمش کني..
آخرش يه روز دستت رو باز ميکني ميبيني نيست...
قطره قطره چکيده بي انکه بفهمي.. اما دستت پر از خاطره است
تکيه بر دوست مکن
محرم اسرار کسي نيست
ما تجربه کرديم
کسي يار کسي نيست
عشقم را نثار تو کردم...اما نپذيرفتي. عشقم را به تو هديه کردم آن را دور انداختي، زندگيم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندي، کاش روزي آن را برگرداني!
من ياد گرفته ام: مهم نيست که در زندگي چه داري، بلکه مهم اينست که چه کسي را داري.
زندگي را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترين قله ها رسيدي، لبخند خود را نثار تمام سنگريزه هايي کن که پايت را خراشيدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر