یارو می ره پمپ بنزین و بعد از اینکه باکش رو پر می کنه، می ره پیش حسابدار و میگه آقا چقدر؟ یارو می گه 300. تعجب می کنه و آروم می پرسه چی شده؟ شاه برگشته؟ بنزین فروش یواشکی جواب میده نه، شما گازوئیل زدی
اصفهانیه به بچش میگه برو دو تا نون از خونه همسایه بگیر . بچه میره و برمیگرده میگه نون ندادند. باباهه میگه : چه همسایه خسیس هست برو از تو یخچال خودمون بیار
یارو دستشویی بوده موبایلش زنگ می زنه پسرش بوده می گه : بابا کجایی ؟ می گه یه جایی. پسره می گه: مامان گفت امروز غذا نداریم هرجا هستی نهارتم بخورو بیا !!!
یارو صبح میره در مغازش.. کرکره رو بالا میکشه و میگه: بسم الله الرحمن الرحیم.... میره تو. میبینه همه مغازه رو خالی کردن.. میاد بیرون کرکره رو می کشه پایین و میگه : صدق الله العلی العظیم
یارو زنشو داشته کتک می زده چند نفر سر می رسند میگند بابا چرا می زنی این بیچاره رو میگه نمی دونم اگه می دونستم که می کشتمش
به یاروه میگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!!
یارو باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشه
به یارو میگن یه جمله بساز که توش آب باشه . میگه : لوله
یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه 2 تا پیتزا میخواستم . پیتزا فروشی میگه بنامه؟ ترکه میگه : خدا
یارو میره جوراب فروشی به یارو میگه یه جوراب میخوام . فروشنده میگه مردونه ؟ یارو دست میده میگه : مردونه
اصفهانیه موز می خوره پوستش میزاره تو دفتره خاطراتش
یه روز یه پسر جوون وقت زن گرفتنش بوده ولی میگفته زن نمیخوام، اطرافیان میگن چرا زن نمی گیری؟ میگه: من یه زن میخوام مثل ماه .اطرافیان میگن اگه بگردی دختر خوشگل و ماه زیاد پیدا میشه! اما پسر جوون میگه من منظورم اینه که مثل ماه شب بیاد و صبح بره!!!!
به پشه میگن چرا زمستونا پیدات نیست میگه تابستون خیلی رفتارتون خوبه که زمستونام بیام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر