آدم ها در دو حالت همدیگر را ترک می کنند: اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره و دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره
به نام آنکه اشک را آفرید تا سرزمین وداع آتش نگیرد
آغاز کسی باش که پایان تو باشد
اگه تمام شب رو برای از دست دادن خورشید گریه کنی ... لذت دیدن ماه رو از دست میدی
بخشندگى را از گل بیاموز! زیرا، حتى ته کفشى را که لگد مالش میکند را هم خوشبو میکند
می دونی شباهت تو با عشق و زندگی و گل چیه؟ ... عشق یک کلمه است اما تو معنیه اونی، زندگی اجباره اما تو دلیل اونی، گل یه گیاهه اما تو عطره اونی
عشق با غرور زیباست ..... ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن غرور گدایی کنی، دیگر عشق نیست
اگر قرار باشد توقف کنی و به طرف هر سگی که پارس میکند سنگ پرتاب کنی ... هرگز به مقصد نمیرسی
بغض، بزرگترین نوع اعتراضه! ... اگه بشکنه، دیگه اعتراض نیست! التماسه
زمان
طولانی می شه واسه اونایی که غصه دارن ...
کوتاه می شه واسه اونایی که شادن ...
دیر می گذره واسه اونایی که منتظرن ...
زود میگذره واسه اونایی که عجله دارن ...
اما ابدی می شه واسه اونایی که عاشقن
شب در کارنامه ی سیاه زندگی اش چه کرده است که افتخار گرفتن این همه ستاره را دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر